شيطان و چراغ


سید ناصر امامی


مجتبي آذرخشي از نيرو هاي فرمانداريست، كه دوران سربازي اش را به عنوان امريه در فرمانداري ميگذراند. پسر خوبيه ،كه تو خيلي از كارا عصاي دست منه گاهي وقتها هم كارهاي جالبي ميكنه. مثلاً اينكه بعضي از روزا حديث يا روايت يا حكايت جالبي پيدا ميكنه و ميذاره روي پوشه همكاران فرمانداري. كه وقتي از طريق اتوماسيون پوشه شونو باز ميكنن استفاده كنن. يه مدت اينكارو نميكرد .صداش كردم و تشويقش كردم كه كار را ادامه بده ،كه گفت يكي به شوخي بهم گفته

- اين كارا برات نون آب نميشه !

مجتبي كه شوخي را جدي گرفته بود و كركره ي حديث فرستادنو كشيده بود پائين و رفته بود دنبال كار نون آبدار!

كه خب بنده هم كركره پندو نصيحت وموعظه و تشويق رو كشيدم بالاو... باقي قضايا را حدس ميزنيد ديگه . كار ادامه پيدا كرد تا امروز كه مجتبي يك حكايت زيبا رو فرستاده ومن حيفم اومد كه اين روز عرفه اي شما هم اونو نخونيد.

نماز و شيطان

مردي در صبح زود از خواب بيدار شد تا نمازش را در خانه خدا(مسجد) بخواند . لباس را پوشيد و راهي مسجد شد در راه زمين خورد و لباسهايش كثيف شد . او بلند شد، خودش راپاك كرد وبه خانه برگشت ، لباس هايش را عوض كرد و دوباره راهي مسجد شد در راه به زمين خورد و دوباره بلند شد ، خودش را پاك كرد وبه خانه برگشت . يك بار ديگر لباسهايش را عوض كرد و راهي خانه خدا شد در راه برخورد كرد با مردي كه چراغ در دست داشت و نامش را پرسيد مرد پاسخ داد ،‌ من ديدم كه شما در راه مسجد دوبار بر زمين افتاديد از اين رو چراغ آوردم تا بتوانم راهتان را روشن كنم .

مرد از او بسيار تشكر كرد وهردو به طرف مسجد را افتادند وقتي كه به مسجد رسيدند ، مرد اول از همراه چراغ به دستش درخواست كرد تا به مسجد وارد شود و با او نماز بخواند اما او از رفتن به داخل مسجد خودداري كرد . مرد اول درخواستش را دوبار ديگر تكرار كرد باز همان جواب را شنيد .

مرد از او پرسيد كه چرا نمي خواهد وارد مسجد شود و نماز بخواند مرد چراغ به دست پاسخ داد من شيطانم !!!!!

مرد اول با شنيدن اين جواب جاخورد شيطان در ادامه توضيح داد : من تو را در راه مسجد ديدم خودم بودم باعث زمين خودنت شدم وقتي به خانه رفتي خودت را تميز كردي وباز به مسجد برگشتي خدا همه گناهانت را بخشيد . من براي بار دوم باعث زمين خوردنت شدم ، ولي تو باز از رفتن به مسجد منصرف نشدي و دوباره به مسجد برگشتي به سبب آن كار خدا گناهان افراد خانواده ات را بخشيد . من ترسيدم اگر ديگر باعث زمين خوردنت شوم ، آنگاه خدا گناهان افراد فاميلت را نيز ببخشد بنابراين چراغ آوردم تا سالم به مسجد برسي .... والسلام




  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا